[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
.:::غروب عشق:::.
GhorobeEshgh.Sub.Ir


 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
درباره صادق چابک
صادق چابک در شعر نو
عکس های عشق در غروب


کل بازدید : 231231
بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 21
........... پیام ...........
لطفا در صورت هر گونه استفاده از شعر ها نام شاعر و یا وبلاگ را ذکر کنید.همچنین دوستانی که قصد تبادل لینک دارند در قسمت نظرات پیام بزارند.
..........یاهو..........
یــــاهـو
........... دوستان...........
دوستت دارم
☆★☆ رمضان ☆★☆
طلوع عشق
فقط به خاطر تو
هفت شهر عشق
سر سپرده 2
گورستان خاطرات شب های تنهایی
هم خاطره
تنهایی

......... دوستان .........


............. اشتراک.............
برای اطلاع از به روز شدن وبلاگ نام و ایمیل خود را ثبت کنید
 
  • حیف اشک هام
  • شاعر: <*صادق چابک*>:: 85/2/30:: 11:43 عصر

    وقتی رفتی و به همه چیز پشت پا زدی به قول و قرارهامون به آرزوهامون به معنای عشق و محبت ;
    کار من فقط این بود اشک ریختن و آه کشیدن
    هر لحظه به یاد تو مثل دیوانه ها گریه میکردم و اشک می ریختم
    بدونه تو نه میتونستم بخوابم و نه میتونستم بیدار باشم
    اما حالا که خوب فکر میکنم میبینم تو لیاقت اشکهای منو نداشتی .اشکهایی که از یک دل پاک سرچشمه میگرفتند.از یه دل صاف و ساده
    حیف از اون همه اشکهایی که به خاطر رفتنت ریختم . حیف از ون همه آه هایی که بخاطر تو کشیدم. آه هایی که از اعماق دل وجود میگرفتند.آه هایی که سوز دل همراه داشتند

    ************
    ریشه احساس منو خشکوندی
    دیگه احساسی ندارم تو دلم
    دل پاکمو آتیش زدی سوزوندی
    دیگه حتی آهی ندارم واسه دلم
    ************
    دیگه بازی تموم شد
    تو را دادم زدستم

    دیگه با تو تو قلبم
    قول جدایی بستم

    دیگه ندارم امید
    برای پرواز خستم

    دیگه بال و پرم رو
    واسه پریدن بستم

    دیگه نداره معنی
    برام محبت و عشق

    قلبمو به روی تو
    یا هر احساسی بستم

    دیگه نمیشه گفت من
    همون آهوی مستم
    آره داد میزنم من

    دیگه تنها و تنهایی پرستم

    **************
    تو برام خواب بودی یا یه خیال؟
    هر چی بودی دیگه رفتی; بی خیال
     
    *************


    نظرات()


  • لیست کامل شعرها

    کپی برداری از اشعار فقط با ذکر نام شاعر و یا وبلاگ غروب عشق مجاز است